جدول جو
جدول جو

معنی آب مرغان - جستجوی لغت در جدول جو

آب مرغان
(بِ مُ)
نام تفرج گاهی به نزدیکی شیراز که مردمان در ماه رجب هر سه شنبه بدانجا روند:
دیگر نروم به آب مرغان
دیگر نخورم کباب مرغان.
؟ (از آنندراج).
، نام چشمه ای است در قهستان و سمیرم فارس و گویند هر جای که ملخ فرود آید چون آب این چشمه بدانجا برند سار یعنی مرغ ملخ خوار از پی آب رود و ملخ فرود آمده را بخورد و تباه کند. و آن را آب سار نیز گویند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی بیماری آبله با عوارض سبک که بیشتر در کودکان و کسانی که آبله کوبی کرده اند بروز می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب رزان
تصویر آب رزان
آب رز، باده، شراب انگوری
فرهنگ فارسی عمید
(لِ مَرْ)
سلسله ای از خلفای اموی هستند که پس از آل بوسفیان به خلافت رسیدند. اولین خلیفۀ آل مروان، مروان بن حکم است که بعد از معاویه بن یزید در سنۀ 64 ه. ق. بدعوی خلافت در دمشق و شام برخاست و پس از آنکه ضحاک بن قیس فهری سردار عبدالله بن زبیر را مغلوب کرد چهار ماه خلافت راند، پس از او پسرش عبدالملک بن مروان در65 و ولید اول در 86 و سلیمان در 96 و عمر در 99 و یزید ثانی در 101 و هشام در 105 و ولید ثانی در 125و یزید ثالث در 126 و ابراهیم در 126 و مروان ثانی ملقب به مروان حمار از 127تا132 مقام خلافت مسلمین داشتند، و ابومسلم خراسانی مروان حمار را مغلوب کرده بکشت و خلفای عباسی قائم مقام آنان شدند:
آل مروان و آل سفله زیاد
که نرفتند جز براه عناد.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(بِ لَ / لِ مُ)
بیماریی است عفن و ساری مخصوص اطفال و علامت آن بروز دانه های آبداری است در بشره و بیش از چند روز نپاید
لغت نامه دهخدا
(بِ مُ)
اشک:
ببدرود کردن رخ هر کسی
ببوسید با آب مژگان بسی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
بیماری است عفن وساری مخصوص اطفال وعلامت آنبروز دانه های آبدًاری است در بدن وبیش از چند روزبطول نمیکشد (ضمناً واگیر هم داردحتی در بزرگسالان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب رزان
تصویر آب رزان
شراب انگوری آب رز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله مرغان
تصویر آبله مرغان
((~. مُ))
مرضی است شایع میان انسان و طیور
فرهنگ فارسی معین
ملاقه بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی
میراب
فرهنگ گویش مازندرانی